از زبان نیلو

تنهـــــــــــــــــا تريــن تنهـــــــــــــــــا!

گريــــه ام ميگيرد وقتــــى ميبينم كســى كه همه ى دنيـــاى من بود منت ديگرى را ميــــكِشـــــد

 

به نام خدایی که در همین نزدیکیست ...

 

خیلی وقت ها میخوام بنویسم

اما نمیدونم از چی !

از دلم

یا از تو ...

حافظه ام همه چیز و همه کس رو می تونه فراموش کنه

جز تو و خاطراتت ...


آخ که این روزا عجیب دلتنگم و دلم گرفته

مثل هوای این روزا گرفته و هوای باریدن داره

میرم یه جای خلوت جایی که همه شهرو ببینم

از ماشین پیاده می شم ، میرم زیر بارون تا جسمم با روحم یکی بشه

خیسه خیس

کسی نیست ، سوت و کور .... کسی هم بیاد نمی فهمه اشک سرتا پامو خیس کرد یا بارون !

با بارون همراه و هم نوا می شم ، بارون هم کم میاره !

حالم از پرسیدن گذشته

طاقتم روزه به روز کمتر میشه

خاطراتم رو ورق می زنم تا گوشه ایی از دلتنگیم کم بشه ، ولی نمی شه

بی تاب شدم

بی تاب دیدنت ...

 

 

 

این روزا بی سایه ، تنهایی خودم رو قدم می زنم

دست دلتنگی هامو محکم نگه میدارم

تا تنها دلخوشی این روزای دلتنگیم همین گلایه های عاشقونم باشه

چشم بچرخون

پشت سرت رو نگاه کن

منو می بینی ؟!

من همون اطرافم ....

 

 


بدون تو

دلم باهام نمی سازه ......



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در جمعه 11 فروردين 1391برچسب:,ساعت 5:19 PM توسط نگین|


آخرين مطالب
» باز
» از تنها بودنم
» بلا
» دلم میخواد
» عکس های زیبا
» خسته ام!
» چرا دیره!
» خاطره ها
» A
» گاهی
» خواب
» تو را من دوست میدارم...
» تولد
» به کجا!
» اوکجاست
» A
» برای تو مینویسم که میدانی